السّلام علیکِ یا انسیه ی حوراء فاطمة الزَهرا سلام الله علیها
ای کشته ی شمشیرِ عداوت
خوشبوی ترین گلِ شهادت
از پهلوی نازکت نگویم
ای روی کبود و صد جراحت
ای عشقِ علی جانِ محمد
آسوده شدی از این جماعت
از کلبه ی احزانِ تو امشب
تا عرش روَد صدای غربت
بنشسته علی به کنجِ خانه
شرمنده از آن کبودِ صورت
با شِکوَه به زیرِ لب چه گوید
بی من مرو ای گلِ امانت
سبزی تو اگر چه سرخ رفتی
ای بانوی عاشقِ ولایت
از سینه ی سنگ ناله خیزد
بی تابیِ شمعِ بی مزارت !
"هستی محرابی"
- یکشنبه
- 22
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 14:35
- نوشته شده توسط
- هستی محرابی
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه