• دوشنبه 3 دی 03

 اصغر چرمی

زمزمه فاطميه شب شهادت -(اين روزا دارى حرف رفتن مي زنى)

828
2

زمزمه فاطميه شب شهادت
--—
اين روزا دارى حرف رفتن مي زنى
قلبمو از جا مي كنى
دنبال تابوتى و فكر  رفتنى
(اما همش فكر حسين و حسنى)

اشك چش حسن مي ريزه بي امون
افتاد حسينت نيمه جون
زينب مي گه يه شب ديگه پيشم بمون

دارى مي رى ، بانوى مهربونم
تنهام نذار، اي يار و همزبونم
فدات بشم ، اي يار قد كمونم

فضه مى گفت که
كار تو بوده
سه ماهه بانو
گريه و زارى

بعد تو حيدر
نداره يارى
اگه برى شروع مي شه
بي كس و كارى

فاطمه جانم فاطمه جانم
************
بانو چرا دوباره با حال خراب
دل منو كردي كباب
فداى تو دار و ندار بوتراب


جارو بدست گرفتى تو خونه ى من
با زخماى روى بدن
جلوى چشماى پر از خون حسن

درسته كه ، رنجیده خاطر استى
ولى بدون ، قلب من و شكستى
اون لحظه اى ، كه رو زمين نشستى


بشكنه دستى
كه در رو انداخت
با ضربه ى پا
به روى پهلوت

انقد نگير دست
به روى زانوت
خدا مى دونه چي اومد
بر سر بازوت

فاطمه جانم فاطمه جانم
**************
نور وجودت واسه خونه لازمه
نرو نرو يا فاطمه
ببين چجور دلم گرفته واهمه

ببين چجور دارن مي ميرن زينبين
زانوى غم بغل گرفته نور عين
بند نمياد گريه ى هر شب حسين

به من بگو ، چيكار كنم با اطفال
زينبتو، ببين كه رفته از حال
قرارمون  باشه ميون گودال


مى خواى برى كه
خونه قلبم
بعد غم تو
ماتم بگیره

تو خونه ى دل
عزا بپا شه
بيت على با رفتنت
كرببلا شه

فاطمه جانم فاطمه جانم
**************

سبك : وحيد اخلاقى
شعر : اصغر چرمى

  • یکشنبه
  • 29
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 17:42
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 260.62 KB
تعداد بازپخش 54
تاریخ بارگذاری یکشنبه 29 بهمن 1396 10:43
عنوان : سبک جدید زمزمه فاطمیه 96

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران