سلام ما به قبر بی نشانت
سلام ما به اشک کودکانت
سلام ما به قامت کمانت
چشمان نبی چشمان علی بر بانوی عا لم گریه کند
بر آه دل و عمر کم او گل گریه کند غم گریه کند
مادر مادر
در خانه ای که بر فلک پناه است
کار یتیمان تو اشک و آه است
چون روی تو روز علی سیاه است
بی جرم و گناه ای یاس حرم چون لاله بخون آغشته شدی
در پیش علی تو ناله زدی در راه علی تو کشته شدی
مادر مادر
با ناله ات مدینه شد عزادار
گلبرگ گل کجا و زخم مسمار
ره میروی دستت بود به دیوار
نشنیده کسی بانوی جوان خواهد به دعا مرگش زخدا
نا دیده کسی مردی چو علی خون گریه کند از فرط عزا
مادر مادر
- دوشنبه
- 30
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 19:46
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه