قطره قطره می سوزم _ لاله لاله دلخونم
سرو قامت شکسته _ از وفایت ممنونم
از علی دفع خطر شد
دست و بازویت سپر شد
غریبم زهرا.......
در میان کوچه من _ کعبه و تو در طواف
عاقبت حجت شکست _ ضربه ی تیغ و غلاف
دستت از دستم جدا شد
هر چه شد در کوچه ها شد
غریبم زهرا......
خسته شد بازوی تو _ بسته شد بازوی من
من خجل از روی تو _ تو خجل از روی من
ای کبودی در کبودی
یاورم تنها تو بودی
غریبم زهرا......
- پنج شنبه
- 3
- اسفند
- 1396
- ساعت
- 15:42
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه