شعله ور گشته آهم خون چکد از نگاهم
بار دیگر ای خدا زائر قتلگاهم
جان فدای خاک کویت
آمدم بوسم گلویت
یابن الزهرا.....
گریم از یاد تنت غارت پیراهنت
بی کفن بین صحرا پاره پاره بدنت
سهم من رخت عزا شد
قسمت تو بوریا شد
یاابن الزهرا.....
پیش چشمان همه کودکی در زمزمه
زائر قبری کوچک شد کنار علقمه
ناله زد ای بی قرینه
از سفر آمد سکینه
یابن الزهرا.....
- پنج شنبه
- 10
- اسفند
- 1396
- ساعت
- 15:46
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه