تو شهر مكّه خونهاي محفل حق پرستي بود
خديجه همراه رسول مركز كل هستي بود
وقتي به معراجِ صفا ميرفت وجود مصطفي
رسيد به جايي كه ديگه اونجا ميشد جاي خدا
كسي نتونست كه بره همره ختم الانبياء
ندا رسيد پیامبرم نبی ما بيا بيا
ذكر ملائك همگي صل علي محمد است
يه سيب سرخ عاشقي تو دست پاكِ احمدست
سیب صفا دو نیمه شد، عرش و سماء جنون گرفت
عرش خدا به ولوله، جمله ای بر زبون گرفت
نور وجود فاطمه نور امید و رحمته
عاشق زهرا و علی مهمون باغ جنته
شیعه زهرا و علی، با دشمنا يار نميشه
عاشق پاک فاطمه، هیچ وقت گنهكار نميشه
- سه شنبه
- 15
- اسفند
- 1396
- ساعت
- 18:31
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه