ای قبله ی دلهای عاشق کربلایت
ای کاش جان من شود جانا فدایت
از کودکی نام تو شد ورد زبانم
بود افتخارم نوکری کردن برایت
با عشق تو پیراهن مشکی بپوشم
ماه محرم،اشکباران در عزایت
باشد امیدم نو کرت قابل بدانی
قسمت کنی دیدار آن صحن وسرایت
بین الحرم زیبا ترین تصویر دنیاست
با یاد آن هستم همیشه مبتلایت
احساس غربت می کنم هرجای، بی تو
شکر خدا آقا که هستم آشنایت
آه ای امیر عشق و استاد شهادت
باشد زبانم قاصر از ذکر ثنایت
آتش بگیرد قلب من هرگاه افتم
مولای من، یاد سر از تن جدایت
شبهای جمعه ذکر یا مظلوم گیرم
همراه بانویی که آید کربلایت
- یکشنبه
- 20
- اسفند
- 1396
- ساعت
- 20:34
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه