آخر سال ۹۶ و در آستانه نوروز و ماه رجب توسل به امام زمان
پلکی زدم من با نفسهای شمرده
از کف تمام هستیم را نفس برده
وجدان درون سینهام انگار مرده
ماه رجب با سال نو پیوند خورده
امید،روشن شد چو مشعل از درونم
من از پی لیلای صحرا در جنونم
آقا ببخشا واژهگانم را که کوتاهست
شعر بلند آفرینش چونکه در راهست
درآسمان دیدهام خورشیدوهم ماهست
مهمان و صاحب خانهی ویرانهام شاهست
زحمت بکش پایت به رو چشم بگذار
این بار غیبت را ز روی دوش بردار
یکسال طی شد روی ماهت را ندیدم
من بوسه ای از لعل لبهایت نچیدم
بار غم هجران رویت را کشیدم
رنج و بلایت را به جان و دل خریدم
آقا اگر مُردم ز قبر من گذر کن
خاک مزارم را ز اشک دیده تر کن
آقا به جان مادرت ما را دعا کن
از کشور و از رهبرم دفع بلا کن
ما را مکرر راهی کرببلا کن
یا اینکه دائم زائر قبر رضا کن
من دورهگر کوچههای کربلایم
من نوکر شاه شهید سرجدایم
پلکی زدم من با نفسهای شمرده
از کف تمام هستیم را نفس برده
وجدان درون سینهام انگار مرده
ماه رجب با سال نو پیوند خورده
امید،روشن شد چو مشعل از درونم
من از پی لیلای صحرا در جنونم
آقا ببخشا واژهگانم را که کوتاهست
شعر بلند آفرینش چونکه در راهست
درآسمان دیدهام خورشیدوهم ماهست
مهمان و صاحب خانهی ویرانهام شاهست
زحمت بکش پایت به رو چشم بگذار
این بار غیبت را ز روی دوش بردار
یکسال طی شد روی ماهت را ندیدم
من بوسه ای از لعل لبهایت نچیدم
بار غم هجران رویت را کشیدم
رنج و بلایت را به جان و دل خریدم
آقا اگر مُردم ز قبر من گذر کن
خاک مزارم را ز اشک دیده تر کن
آقا به جان مادرت ما را دعا کن
از کشور و از رهبرم دفع بلا کن
ما را مکرر راهی کرببلا کن
یا اینکه دائم زائر قبر رضا کن
من دورهگر کوچههای کربلایم
من نوکر شاه شهید سرجدایم
- دوشنبه
- 28
- اسفند
- 1396
- ساعت
- 17:8
- نوشته شده توسط
- حاج مرتضی محمودپور
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه