بوسه به پاي تو زند، صد مَه و مِهر و مشتري
تا كه به يك نگه دهي، حال و هواي خوشتري
نور به كف رسيدهاي، كيستي اي صبا صفت
هيچ نداند آدمي، جن و فرشته يا پري؟
شهرهي جودِ تو شده، وردِ زبانِ عالمي
ريخته از جمال تو، بر سر عرش گوهري
پشت سرت نگاه كن، ماه و ستارگان ببين
سوي مدينه ميبري، از برِ عرش لشگري
هر مژه از كرشمهات، شوقِ امام هشتمين
چونكه به آغوشِ رضا، هست رضاي ديگري
بابِ مرادِ عاشقي، با قدم تو باز شد
حمد و ثناي حق كنم، از كرم تو دلبري
روز ازل گمان كنم وعده گرفتم از رُخت
تا نفسي بُود مرا بر منِ خسته بنگري
- سه شنبه
- 7
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 17:3
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه