بیا ای یوسف زهرا گره بگشا ز کار ما**که از وصلت رسد جانا به پایان انتظار ما
بیا تا یوسف کنعان شود همچون زلیخایت**فدای روی زیبایت که برد از دل قرار ما
خزان بی تو بودن را کجا تاب آورم ای گل**بیا تا با نسیم تو رسد از ره بهار ما
به شام دوریت یارا غم هجرت کشد ما را**بتاب ای ماه دل آرا در این شبهای تار ما
شده قلب همه یاران اسیر رشته هجران**به یاری گرفتاران بیا ای تک سوار ما
سوارانی روانندو به پاها سلسله دارند**مگر جانا نمیبینی به نیزه راس یار ما
بیا ذکر مصیبت کن ز جای پای سرخ گل**به اشک خون بده شرمی ز یار سربدار ما
منبع: سایت اشعار مذهبی
- یکشنبه
- 22
- مرداد
- 1391
- ساعت
- 14:10
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه