وفات حضرت زینب(س)
(بخشی از مثنوی)
دختر زهرا و علی السلام
نور خداوند جلی السلام
زین اب حضرت حیدر تویی
نتیجهی عفاف کوثر تویی
مفخر آیات کتاب مبین
مظهر انوار خدا در زمین
تا که وجود تو هویدا شده
مربّییت حضرت زهرا شده
آمدی و نور به عالم رسید
لطف خداوند به آدم رسید
............
روح عبادات و دعایم تویی
گریهی در کرببلایم تویی
نایبه فاطمه در کربلا
گفته به غمها و بلایا بلی
تیغ زبان تو شرار بار شد
زخطبهات گرمی بازار شد
اگر به نیزهها سری جا شده
زخطبهات یزید رسوا شده
سالک سیار عوالم تویی
عالمه غیر معلم تویی
..........
تودیدهای مادر خونین جگر
تو دیدهای آتش و مسمار در
تو دیدهای میان کوفه بخون
فرق پدر گشته ز کین لاله گون
تو دیدهای طشت و رخ زرد را
نالهی وا غربت یک مرد را
تو دیدهای مشک و علم سرنگون
پیکر سقای فتاده به خون
تو دیدهای دست جدا از بدن
نشستهای میان بیتالحزن
........
تو اربا اربا شده را دیده ای
زچشم خویش لاله ها چیدهای
تو دیدهای حنجر شیر خواره
به روی دست شاه پاره پاره
تو دیدهای قاسم داماد را
تو دیده ای لالهی در باد را
توکودکانت به کفن دیدهای
تو لالههایت به چمن دیدهای
یتیم مجتبی به خون دیدهای
میان قتلگه بخون دیده ای
..........
تو حنجر بریده بوسیدهای
راس جدا به نیزهها دیدهای
به مجلس شراب ای وای وای
آمده بی نقاب ای وای وای
چوب بلبهای حسین از چه رو
پیش تو زد یزید بی آبرو
قاری قرآن ز چه در طشت زر
خیز و تو پیغام به احمد ببر
بگو که زینبت سرافراز شد
بهخطبهخوانی تا لبش بازشد
...........
حیدر ثانی به مصاف آمده
زبهر این سر به طواف آمده
اگرچهماندهخطبهاش در حجاب
از دم او کاخ ستم شد خراب
چو ذوالفقار شد برون از نیام
زبان گشود و غائله شد تمام
شرافت دین همه از خطبهاش
بقای اسلام شد از ندبهاش
شریکالحسین زهرا تویی
تمام اِسمند و مسمی تویی
- یکشنبه
- 12
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 17:37
- نوشته شده توسط
- حاج مرتضی محمودپور
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه