آن كس كه خريدارِ تو شد حضرت زينب
بيواهمه بيمارِ تو شد حضرت زينب
آن مرغِ محبت كه سرِ كوي تو پَر زد
همواره گرفتارِ تو شد حضرتِ زينب
در روزِ ولادت كه جهان اشكِ بصر ريخت
اشكِ همه غمخوارِ تو شد حضرتِ زينب
آن كرب و بلايي كه شد از هستِ تو جاويد
خود قصهي غمبارِ تو شد حضرت زينب
آن سر كه به نيزه شد و قرآن به لبش بود
پيوسته مددكارِ تو شد حضرت زينب
آن وقت كه آتش ز جفا بر سرتان ريخت
چشمانِ جهان زارِ تو شد حضرت زينب
آن کوفه و آن هلهله و مجلسِ شادي
بزمِ غمِ پيكارِ تو شد حضرت زينب
آن چوبهي محمل که رخش سرخ شد از تو
سرمايهي ايثارِ تو شد حضرت زينب
آن كافرِ بي دين و همان جام شرابش
شرمندهي گفتارِ تو شد حضرت زينب
آن كودك گريان شده در كنجِ خرابه
هنگامِ سفر يارِ تو شد حضرت زينب
آن فطرس اگر گفت برايت خطِ شعري
پروانهي گلزارِ تو شد حضرت زينب
- یکشنبه
- 12
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 19:38
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه