ز حالِ زارِ زينب دلي خبر ندارد
به خيلِ دردِ و آهش دوا اثر ندارد
فتاده بينِ حجره ميانِ خاكِ ماتم
به غير پاره پیرهن چيزي به بر ندارد
تاب و تب حسین است
ماه شب حسین است
بر لبان زینب
ذکر لب حسین است
یا زینب ـ یا زینب ـ یا مولاتی(۴)
گهي به بوسه دارد بر پيرُهن اشاره
گهي به اشكِ چشمي تر ميكند ستاره
در بين گفتگويش گويد به آهِ رنجور
بر تو سلام حسينم اي ماهِ پاره پاره
آمده حسینش
ماه عالمینش
بوسه می زند بر
نور هر دو عینش
یا زینب ـ یا زینب ـ یا مولاتی(۴)
نهاده سر به سجده به هر خطِ ثنايش
به نغمههاي الحمد صدا كند خدايش
چرا که بعد عمری نگار او رسیده
که لحظه ای گذارد سری به روی پايش
گلش را ببوید
چو گلها بروید
غم فصل دوری
به یارش بگوید
یا زینب ـ یا زینب ـ یا مولاتی(۴)
- دوشنبه
- 13
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 21:19
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه