گُل باغ جنان ، موسی بن جعفر (ع)
امام اِنس و جان موسی بن جعفر
عزیز مصطفی و جان حیدر
گلِ زهرا نشان ، موسی بن جعفر
ز وصف آنهمه ایثار و تقوا
بوَد قاصر زبان ، موسی بن جعفر
بُرون سینه ی هر شیعه ی تو
بوَد نورت عیان ، موسی بن جعفر
میان خلق عالم تا صف حشر
بوَد قَدرت نهان ، موسی بن جعفر
نه تنها نور چشم شیعیانی
تویی جان جهان ، موسی بن جعفر
به جسم شیعه تا صحرای محشر
تویی روح و روان موسی بن جعفر
تو باب حاجت کُلّ جهانی
چه حاجت بر بیان موسی بن جعفر
ز سوز داغ جانسوزِ تو ای گُل
شده اشکم روان ، موسی بن جعفر
تمام شیعیان با اشک و ناله
گرفته این زبان موسی بن جعفر
به دستِ دشمن بی دین و کافر
بهارت شد خزان موسی بن جعفر !
تو و زندانیّ هارون ملعون ؟
که میکرد این گمان موسی بن جعفر ؟
طلب کردی چو زهرا ، مرگ خودرا
ز ظلمِ بی امان ، موسی بن جعفر
شدی حاجت روا با زَهر سِندی
رضا گرید نهان ، موسی بن جعفر
شهید زهرِ کین گشتی تو مولا
به دور از خانمان ، موسی بن جعفر
کنار پیکرت بر جسر بغداد
همه بر سر زنان ، موسی بن جعفر
رضای تو کنار پیکر تو
شده قامت کمان ، موسی بن جعفر
شب سوگ و غم تو ، دیده گریان
بوَد صاحب زمان موسی بن جعفر
« رضایم » عبد درگاهت ، ز دیده
شده اشکم روان موسی بن جعفر
- پنج شنبه
- 16
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 14:0
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه