شب شام غریبان است امشب
که خون قلب مُحبان است امشب
تمام شیعیان در شور و شینند
همه در سوگ ماهِ کاظمینند
همه گریند امشب با دلِ خون
شده موسی خلاص از حبسِ هارون
گُل زهرا ، امامِ بی قرینه
شده مسمومِ کین ، دور از مدینه
زده سِندیِ دون آتش بجانش
بسوزانده است مغزِ استخوانش !
امام هفتمین راحت شد از غم
ز داغ او رضا بگرفته ماتم
دگر راحت شد از هر ظلم و بیداد
تنش مانده بروی جسر بغداد !
اگر چه هر دلی در کاظمین است
بیاد کاظم و جدّش حسین است
اگر چه گشته تشیع جنازه
دوباره داغ جدّش گشته تازه
تن او بر زمین،خواهر ندیده !
ندیده رویِ تن ، رأس بُریده !
میان موجِ خون غمدیده دختر
ندیده پیکرِ موسی بن جعفر !
تنِ پاکش بروی دوش یاران
تنِ جدّش به زیر سُمّ اسبان ...
بمیرم کربلا حُرمت دریدند !
سرِ فرزند زهرا را بُریدند !
زدند آتش به خیمه وحشیانه
یتیمان را زدند با تازیانه !
بجای تسلیت ، زخمش نمک خورد
کنارِ قتلگه، زینب کُتک خورد
« رضایم » نوکرِ موسی بن جعفر
دهد مُزد مرا زهرایِ اطهر
- پنج شنبه
- 16
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 14:3
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه