ایامشهادت موسیبنجعفر(ع)
یا غریب الغربا موسم هجران آمد
کنج زندان بلا عمر به پایان آمد
سوختم از شرر زهرا جفای هارون
آنقدر ناله زدم تا به لبم جان آمد
تازیانه شده افطار من،این کنج قفس
بهر تسکین دلم دیده سوزان آمد
موقع سجده دهانم همه گلگون گردد
مرگ کم کم به سراغ من نالان آمد
کُشتهی دست یهودی شدهام در غربت
تا که من ناله زدم باز نگهبان آمد
سینه مجروح شده بسکه لگدزد برمن
ناگهان یاد ز لعل لب عطشان آمد
شمرباچکمه رسید و به روی سینه نشست
خواهری غمزده با دیده گریان آمد
جسر بغداد شده قتلگه و قاتل من
چونسنانبوده و باخنجر بران آمده
- یکشنبه
- 19
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 3:56
- نوشته شده توسط
- حاج مرتضی محمودپور
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه