• دوشنبه 3 دی 03

 محمود اسدی

(غزل)ز دود آه من خیزد شراره

809
2

ز دود آه من خیزد شراره
شده از داغ من،نیلی ستاره

در این زندان،رود از حال یوسف
کند بر حال من،گر یک نظاره

در این زندان رسد تا سندی از راه
زند سیلی به رویم بی شماره

چو نام فاطمه ذکر لبم بود
به جسمم بیشتر میزد هماره

شده تکرار غمهای مدینه
ازاین غم سوخت،قلب سنگ خاره

به یادم مادر و آن کوچه آمد
که یک تن کرد بر قنفذ اشاره

فرو می رفت بر تن زخم زنجیر
شده مرضوض یک جسمی دوباره

به دوش چار تن،با غربت خاص
تنم تشییع شد بر تخته پاره

از این تشییع،دل خون گشت و،بودم
به یاد نعل اسب و ده سواره

اگر چه گشت معصومه عزادار
نشد غارت زگوشش گوشواره

******

شائق

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 21:57
  • نوشته شده توسط
  • میرکمال

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران