باب الحوائج یعنی – غریبه ای میون زندون
با دست و پای بسته محزون – آروم آروم داره می ده جون
باب الحوائج یعنی – مرد گره گشای دنیا
وارث گریه های زهرا – كنج سیاه چاليه تنها
***
باب الحوائج یعنی – خزون شده تموم باغش
فدای غصه های داغش – شکسته استخون ساقش
باب الحوائج یعنی – از یهودی ببینی آزار
سیلی بزنه روزی صدبار - بخوره صورتت به دیوار
***
باب الحوائج یعنی – ناله های پیاپی هرشب
خلصنی یا الهی یارب – تو رو به حق عمه زینب
باب الحوائج یعنی – داغی و سنگینی زنجیر
توهین و ناسزا و تحقیر – زخم زبونا مثل شمشیر
- سه شنبه
- 21
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 11:15
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محمد مهدی روحی
ارسال دیدگاه