• دوشنبه 3 دی 03


شعری برای زلزله زدگان دیار آذربایجان

3978
11

شعری برای زلزله زدگان دیار آذربایجان

 

دوباره پت‌پت فانوس‌ها، آویز سوسوها
 
دوباره گوشه چشمان من دریاچه قوها
 

 

 
 
دوباره این زمین با این فراخی تنگ‌مان آمد
 
نگاه خویش را سمت خراسان کرده آهوها
 
 
 
مپرس از نام آن گیسو سپید آن قله مغموم
 
گرفته در بغل، کوه دماوند است، زانوها
 
 
 
به بالین بلند مادرش، یک کودکی تنها است
 
کجایید ای عروسک‌ها کجائید ای قلم موها؟
 
 
 
خبر سرد است و بی‌احساس اگر چه با کمی وسواس:
 
«زمین در هم کشید ابرو به خاک افتاد ناجوها»
 
 
 
نه، ماه روزه می‌تابد صدای بال و پر پیدا است
 
ارسطوها کجا و منطق‌الطیر پرستوها؟!
 
 
 
ندارم من زبانی جز غزل از شمس تبریزی
 
شنید آیا صدایم را کسی در برج و باروها؟
 
 
 
ولی دیدم که بانوی کنار چادر سبزی
 
جدا می‌کرد از دست نحیف خود النگوها

 

قنبرعلی تابش

  • سه شنبه
  • 24
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 12:20
  • نوشته شده توسط
  • سعید رضایی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



سميرا

آذربايجان
خيلي زيبا بود تبريك به اين ذوق و قريحه..ياشاسين انا يوردوم آذربايجان

جمعه 27 بهمن 1391ساعت : 10:40

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران