رباعیات
الا یاس سپید ناامیدم
ابوالفضل ای علمدار رشیدم
شیندم آبرویت ریخت با آب
از این غصه ز دنیا دل بریدم
............
گلایه میکند از من سکینه
رسیده تا که در شهر مدینه
به من گوید عمو رفت و نیآمد
هنوزم داغ او مانده به سینه
.............
عمود کین به فرقت جا گرفته
دو دستت دامن صحرا گرفته
شیندم آبرویم را خریدی
چو بر دامن، سرت زهرا گرفته
...........
علم افتاد مادر تا ز دستت
نشسته تیر بر چشمان مستت
شنیدم مشک بر دندان گرفتی
که آب آخر ترا داده شکستت
- یکشنبه
- 26
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 21:5
- نوشته شده توسط
- حاج مرتضی محمودپور
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه