امشب زمان شرحِ حياتِ تو ميشود
حيدر اسيرِ هر حركاتِ تو ميشود
ام البنين چو بوسه به لبهاي تو زند
زنده ز چشمهي نفحاتِ تو ميشود
امشبِ كتاب كرب و بلاي حسينِ عشق
شرح نگارشش به دواتِ تو ميشود
با دیدن حسین گمانم به زیر لب
ادرك اخا گلِ كلماتِ تو ميشود
تا اينكه مشت ميكني تو دستانِ كوچكت
زينب اسیر هيبت و ذاتِ تو ميشود
تا ديده باز ميكني غوغا به پا كني
این خانه روشن از بركاتِ تو ميشود
هر جا كه باخبر ز وفاي تو گشته اند
چشم حسود كورِ صفاتِ تو ميشود
تا خنده ميكني همه دلشاد ميشوند
نجوای عاشقان صلواتِ تو ميشوند
- جمعه
- 31
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 14:12
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه