اللهمعجللولیکالحجه
اّلاِنتِظار اّشّّدُ مِنّ المُوت
سالها من یوسف کنعان خود گم کرده ام
بی سروسامانم و سامان خودگم کرده ام
آسمان دل اگر ابریست،شوریدر دل است
در دل شوریدهام صدبیکران گم کرده ام
آسماندرآسمانابرست،بارانیکجاست
زیر ابررحمتم، باران خود گم کردهام
عهد کردم در تمام عمر خود یارش شوم
عهدرا بشکستهام،پیمان خودگم کردهام
من مکرر وان یکاد از بهر توخواندم ولی
سالها بگذشتهمن قرآن خود گم کرده ام
باکهگویم درداین هجران که آبم کرده است
درمیانجسم و جان،جانان خود گم کردهام
سختتر از مرگ باشد، انتظار یار خویش
مندراینچشمانتظاری،جانخودگمکردهام
غرقهی دریائیم، در موجها افتادهام
درمیان بحر،کشتیبان خود گم کردهام
- پنج شنبه
- 13
- اردیبهشت
- 1397
- ساعت
- 18:47
- نوشته شده توسط
- حاج مرتضی محمودپور
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه