#السلام_علیک_یا_قاسم_ابن_الحسن_ع
تویی که از همه خوبان جدایی
چرا- چون نخلِ باغِ مجتبایی
چرا- چون نخلِ باغِ مجتبایی
پدر را گر کنارِ خود ندیدی
ولی دامانِ نجمه پروریدی
ولی دامانِ نجمه پروریدی
فدای سایه ی لطفِ عمویت
چو نوری بعدِ بابا بوده رویت
چو نوری بعدِ بابا بوده رویت
تو داری محرمی چون عمه زینب
به سینه مهرِ تو دارد لبالب
به سینه مهرِ تو دارد لبالب
تو جویی از عسل داری به کامت
خوش آن صهبای عشق افتاده نامت
خوش آن صهبای عشق افتاده نامت
بوَد پشتِ عمو گرم از وجودت
سرِ ماه و ستاره در سجودت
سرِ ماه و ستاره در سجودت
خرامان می روی ای ماهِ پاره
به وجد آمد جهان از این نظاره
به وجد آمد جهان از این نظاره
صفِ کرببلا جانا چه کردی؟
که ثابت کرده ای آن شیر مردی
که ثابت کرده ای آن شیر مردی
در آن لحظه که تو افتادی بر خاک
شده سیلِ خلایق جامه در چاک
شده سیلِ خلایق جامه در چاک
بهارِ عمرِ تو غم بود و کوتاه
سرت بر دامنِ دشتی پُر از آه
سرت بر دامنِ دشتی پُر از آه
نگنجد شعر تو در فهمِ خادم
فدای رویت ای شهزاده قاسم!
#بداهه_نویسی
#هستی_محرابی
فدای رویت ای شهزاده قاسم!
#بداهه_نویسی
#هستی_محرابی
- دوشنبه
- 31
- اردیبهشت
- 1397
- ساعت
- 21:36
- نوشته شده توسط
- هستی محرابی
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه