• سه شنبه 15 آبان 03

 رضا یعقوبیان

شعر مناجات با خدا در شبهای قدر -(دل از فرط گنه شد سنگ خاره )

1224
-1

دل از فرط گنه شد سنگ خاره
به رویم بسته گشته راه چاره
شب قدراست و مهمان تو هستم
خداوندا زمن بگذر دوباره

قسم بر حیدر و فرق شکسته
 قسم بر مادر پهلو شکسته
 نگه کن بر گناهکاری که امشب
کنار خوان احسانت نشسته

خدایا از گناهان خسته ام من
چو مرغ بال و پر بشکسته ام من
 شب قدر و شب غفران ورحمت
کنار سفره ات بنشسته ام من

به درگاهت خدایا روسیاهم
کنار سفره ات بر تو پناهم
به حق مرتضی در این شب قدر
 ز لطف و مرحمت بنما نگاهم

گرفتار خود و نفس و هوایم
سرا با جرم و عصیان و خطایم
 به حق حنجر پر خون اصغر
ز بند غم نما یارب رهایم

شده ره توشه ام بار گناهم
نگرامشب تو براین اشک و آهم
بیا بگذر ز من از لطف و رحمت
که هم مهمان و هم بر تو پناهم

دو دستم خالی و یا رب فقیرم
 تو هستی مونس و یار و مجیرم
 اگرچه کوله بار من گناه است
به درگاهت خدایا مستجیرم

منم عبد گنه کار تو یارب
زفرط معصیت عارتو یارب
ببخشا از کرم جرم و گناهم
 بودبخشش فقط کارتویارب

  • چهارشنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 1:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران