ای شهر کوفه کن تماشایم ببین که من تنهای تنهایم
ای شهر کوفه بخدا منم که سیر از همه هستم
منم که شب تا به سحر،ای کوفه در زمزمه هستم
ای شهر کوفه عمریه علیِ بی فاطمه هستم
زهرا بیا زهرا بیا زهرا بیا بدیدن من
********
دیدم به چشمم،چشم تو تار است
دیدم که دست تو به دیوار است
منم که با افسردنت میان کوچه ها فسُردم
پژمرده شد یاس علی منم که خون دل میخوردم
امشب نگو؛در پشت در من از خجالت تو مردم
زهرا بیا زهرا بیا زهرا بیا بدیدن من
********
با دیدن زخم سرم امشب
ترسم بمیرد دخترم زینب
طاقت ندارد او ببیند زخم شمشیری بر این سر
به یاد درد و غصه های او بوَد دو چشم من تر
ترسم به روی تل ببیند خنجری را روی حنجر
حسین من حسین من حسین من خدانگهدار
********
انگار می بینم صحنه ای غمگین
سر حسینم داخل خورجین
میزنه بر لبهای خشکت بی حیایی تازیونه
دخترتو تو بیابون میکشونه چه وحشیونه
یه مادری برای دخترت میاد روضه میخونه
حسین من حسین من حسین من خدانگهدار
********
- سه شنبه
- 8
- خرداد
- 1397
- ساعت
- 20:30
- نوشته شده توسط
- میرکمال
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه