• دوشنبه 3 دی 03

 موسی  علیمرادی

شعر ضربت خوردن حضرت علی(ع) -(یک عمر از غم روزگاری نیلگون داشت)

806


یک عمر از غم روزگاری نیلگون داشت
بر مژه هایش رشته های اشک و خون داشت

دیگر گلی روی لبش هرگز نرویید
برگونه اما لاله های واژگون داشت

دلتنگ زهرا بود و میزد دست بر هم
روی لبش انا الیه راجعون داشت

بر دوش او هفت آسمان آوار غم بود
تا بود زهرا خانۀ حیدر ستون داشت

پشت سرش زینب به گریه آب می ریخت
پشت مسافر آب پاشیدن شگون داشت

خاکی که می بوسید رد پای او را
گریه ز نون والقلم ، مایسطرون داشت

از فرق سر باید برون ریزد غمش را
از غصه ها آتفشانی در درون داشت

خود ره نشان تیغ قاتل داد انگار
سر گشته ای را سوی مقصد رهنمون داشت

رنگش عوض می شد ناگه صیحه میزد
گویا فلک از رفتن حیدر جنون داشت

در راه مسجد تا به خانه گریه می کرد
از خاطراتش چشمهایی لالگون داشت

یاد زمانی که زنی پهلو شکسته
در جای جای خاک کوچه رد خون داشت

  • دوشنبه
  • 14
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 14:35
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران