جشن میلاد امام چارمین آمد پدید
روز وجد مؤمنات و مؤمنین آمد پدید
درّة التّاج فضیلت جوهر علم لدن
حضرت سجّاد زین العابدین آمد پدید
....
یک فلک مجد و کرامت یک جهان اجلال و فر
در رخ انسان به چهرى دلنشین آمد پدید
یک جهان تسلیم یک عالم رضا یک دهر فضل
آسمانى آفتابى بر زمین آمد پدید
فُلک دریاى ولایت موج اقیانوس فضل
خازن علم الهى، قطب دین آمد پدید
نور چشم خامس آل عبا زین العباد
شافع عصیان به روز واپسین آمد پدید
عرشیان انگشت عبرت بر دهان دارند از آن
کاین چنین گوهر چه سان از ماء و طین آمد پدید
عابدین را گاه رنج آرام جان آمد زره
ساجدین را روز غم یار و معین آمد پدید
آن چه را مى جست دل در آسمان ها قرن ها
در زمین آن مقتداى آن و این آمد پدید
چرخ هستى را چنان شمس الضّحى آمد عیان
بحر ایمان را چنین درّ ثمین آمد پدید
مجمع البحرین دانش، مخزن الاسرار حقّ
فیض سرمد، متن قرآن مبین آمد پدید
کاخ ایمان را از او رکنى رکین شد آشکار
ملک هستى را از او حصنى حصین آمد پدید
وارث تخت «سلونى» تاجدار «هل اتى»
حضرت طاها جناب یا و سین آمد پدید
از پى آوردن تبریک میلادش ز عرش
باز گویا در زمین روح الامین آمد پدید
بازگو «طایى» براى میمنت بر شیعیان
روز میلاد امام چارمین آمد پدید
(طایى)
***************
پر من بال و بال من پر شد
پر و بالی زدم کبوتر شد
سحر پنجم عبادت بود
کوچه های خدا معطر شد
مردی از سمت ابرهای دعا
آمد و خشکی لبم تر شد
آمد و با خودش کتاب آورد
او امام آمد و پیمبر شد
مردی از سمت آفتاب آمد
با مفاتیح مستجاب آمد
آمده تا مرا تکان بدهد
چشم گریان به این و آن بدهد
به روی پشت بام سحر
یا صدای خدا اذان بدهد
بشکند میله قفس را تا
بال ما را به آسمان بدهد
با خودش نر مصحف آورده
تا خدا را به ما نشان بدهد
به نگاهش دخیل می بندیم
تا مناجات یادمان بدهد
ای مسیح سبز نجات
بر مناجات کردنت صلوات
ای مناجات ای نسیم دعا
راه نزدیک ما به سمت خدا
ای که دریا کنار تو قطره
قطره با یک نگاه تو و دریا
نذر سجاده قدیمی توست
چهارمین رکعت نوافل ما
ای امام ای علی دوم من
ای امام چهارم دنیا
مرد شب زنده دار سجاده
مرد محراب التماس دعا
از تو بوی نماز می آید
بوی راز و نیاز می آید
مادرت آفتاب حجب و حیاست
شرف و شمس سید الشهداست
مایه آبروی ایران است
افتخار همیشه شامل ماست
از تو و مادر تو این دل ما
عاشق خانواده زهراست
یک سفر پیش ما نمی آیی
وطن مادری تو اینجاست
تو عجم زاده ای تو فامیلی
پس حرم سازی ات به گردن ماست
تو در این سرزمین گل کاری
به خدا حق آب و گل داری
بی تو سجاده ای اگر هم بود
فرش رسوایی دو عالم بود
بی تو یا حرفی از بهشت نبود
یا که جنت همان جهنم بود
خطبه های گلوی زخمی تو
انعکاس غروب ماتم بود
تو اگر خطبه ای نمی خواندی
خانه هامان بدون پرچم بود
تو اگر روضه ای نمی خواندی
سال ما بی محرم بود
******************
منبع : سایت شیعتی
- چهارشنبه
- 23
- تیر
- 1389
- ساعت
- 7:34
- نوشته شده توسط
- فرات
حامد ثنایی