• دوشنبه 3 دی 03

 مرتضی محمودپور

شب بیست و سوم -(بسترش را جمع کردن از میان خانه‌اش)

1270

◾شب شهادت امیرالمومنین(ع)

◾در شب بیست و سوم شب‌قدر 

بسترش را جمع کردن از میان خانه‌اش

همچوشمعی‌بودحیدر،دختری پروانه‌اش

چشمهایش تا که شد بسته زپا زینب فتاد

ساقی از میخانه رفت و شد تهی پیمانه‌اش

در میان کوفه طفلان یتیم بیکس شدند

سفره‌ها خالی شده دیگر ز آب و دانه‌اش

قدر حیدر را کسی نشاخت غیر از فاطمه

سوخت قلب فاطمه شدعالمی بیگانه‌اش

نیمه‌شب مخفی حسن‌جان این بدن‌رامیبرد

سخت آزارش دهد عدل مجسم شانه اش

با که گویم گشته تکرار شب تشیع یار

آنکه از آتش شرربار است آشیانه‌اش

کوچه و دیوار در گشته مجسم نیمه شب

سیلی و ضرب لگد وان طفلک دردانه‌اش

مرتضی شد راحت و غمها بدوش زینب است

یادم آمد کربلا و معجر و صحرا و تازیانه‌اش

خیمه‌ها آتش گرفته کودکان بی‌پناه

زینب مظلومه شد آواره از کاشانه‌اش

  • پنج شنبه
  • 17
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 2:32
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران