پناهِ من ، اِله من ، با اینهمه جُرم و تَباهی
قبولم کن که آمدم در اوجِ شَرم و روسیاهی
با کوه عِصیان آمدم من با چشمِ گریان آمدم من
:: یا ربّنا استغفرالله ::
اسیر غفلتم امّا گناهِ من کردی فراموش
عَظِيمَ الْمَنِّ، کریمَ الصَّفْح، اغْفِرْ لَنَا ربّ خطا پوش
چه کرده با من حُبّ دنیا در سینه حسرت بر لبم آه
:: یا ربّنا استغفرالله ::
به اُمّیدی بـه درگاهِ عفـو تـو رو کردم خدایا
عطا کردی به احسان و لطف تـو خو کردم خدایا
اگر چه توبه ام شکسته ام دل به کرامتِ تو بستم
:: یا ربّنا استغفرالله ::
حبیب من مُجیبِ من میخوانمت با دیدۀ تر
گنهکارم سیه رویم بنما قبولم حقّ حیدر
حُبّ علی دارم به سینه گریانم از داغ مدینه
:: یا ربّنا استغفرالله ::
تو ذَا الْجُودی تو ذَا الْفَضْلی تو راحِمَ الشیخ الکَبیری
اَنیسی تو مُغِیثی تو تو رازِقَ الطفل الصَّغیری
از کَرَمت به زیر دِینم سینه زنِ غمِ حسینم
شاعر : سید محسن سادات خلردی
- پنج شنبه
- 17
- خرداد
- 1397
- ساعت
- 14:14
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
سید محسن سادات خلردی
ارسال دیدگاه