بوی ملکوت، بوی عرفان آمد
گلبانگ خوش رحیم و رحمان آمد
گلعطر فرشته منتشر شد در خاک
ای دل شدگان! بهار قرآن آمد
⏭
آمد رمضان و حال خوبی دارم
سرسبزم و اعتدال خوبی دارم
پرواز ، پرنده ، بال و پر ، آزادی ...
من مطمئنم ، خیال خوبی دارم
⏭
ماه رمضان و شوق شب بیداری
از بودنِ بی تو، هر نَفس بیزاری
تنگ است دلم برای «یارب! العفو»
تنگ است خدا دلم برایت، آری
⏭
آمد رمضان، مُفسّرِ «احسان» باش
همسایه ی غربت تهیدستان باش
در شهر بساط عشق را برپا کن
در فکر دل شکسته ی انسان باش
⏭
آمد رمضان ، هَلا ! ز عادت برخیز
گل کرد سپیده ی سعادت ، برخیز
همپای سحر، به سمت بیداری رو
ای بنده ی تن! ز خواب غفلت برخیز
⏭
آمد رمضان و سفره ها رنگین تر
دنیا به مذاق ما و من شیرین تر
از کوچه صدای سائلی می آید
انگار شدست گوش مان سنگین تر !
⏭
یک ماه اگرچه آب و نان شد تعطیل
بر سفره، ضیافت دهان شد تعطیل
تعطیل نشد بساط دنیاداری
هر چند که دکه ی جهان شد تعطیل !
⏭
در مکتب روزه ، روی من پا بگذار
بر جلوه فروشی بدن ، پا بگذار
از خواهش َنفس خود بزن بیرون تو
بر فرصت اهرمن شدن پا بگذار
⏭
هر چند که روزه معرفت آواز است
آیینه ی فطرت است و انسان ساز است
شک نیست ، فقط ریاضتی جسمانی ست
وقتی که دهان نفسِ انسان باز است
⏭
ماه رمضان و سفره ی افطاری
هنگام سحر ، َنفَس َنفَس ، بیداری
از روزه اگر همین َقدَر می فهمی
مصداق ریاضت است و خود آزاری !
⏭
آمد رمضان و دست بابا خالی ست
از شادی روزه ، قلب سارا خالی ست
شرم ست نصیب سفره ی ما ، زیرا
افطار و سحر ، ز نان و خرما خالی ست !
⏭
ای کاش به راز عشق پی می بردیم
در بندگی خدا، مَحَک می خوردیم
ماه رمضان به شیوه ی حیدر ما
اندوه دلِ گرسنه را می خوردیم !
⏭
ما شیعه ی حیدریم و غافل از او
بر سیره ی دیگریم و غافل از او
دنیا َنسبیم و عافیت آبادیم
با َنفس برادریم و غافل از او !
⏭
حال دل خویش را کمی بهتر کن
ماه رمضان ، به نان و خرما سر کن
با غربت سفرههای خالی بنشین
افطار و سحر، به شیوه ی حیدر کن
⏭
ماه رمضان ، شروع « حّوِل حال » ست
روی دل ما ، تبسمی از بال ست
همبال فرشته ها شدن آسان ست
در ماه خدا ، که سیب شیطان کال ست
⏭
در فصل سحر نشسته ام، خوشحالم
از ظلمت تن گسسته ام، خوشحالم
آمد
- دوشنبه
- 21
- خرداد
- 1397
- ساعت
- 16:56
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
رعنا اسماعیلی
ارسال دیدگاه