بوی خدا نمیدهد اصلا نوای من
بالا نمیرود به گمانم دعای من
دیدی اگر منم شدهام تحبس الدعا
مانند شیشه میشکند توبههای من
بوی فنا گرفته تمامیِ حاصلم
کاری نمیکند نَفَسِ من، برای من
سایه فکنده روی سرِ من عقاب مرگ
چیزی نمانده از نفسم از صدای من
این نفْسِ بد قلق، همه جا عهد کرده است
هر جا که میروم بشود پا به پای من
یا غافرالذنوب، و یا ساترالعیوب
امشب بیا و درگذر از هر خطای من
باید دوباره توبه کنم تا که وقت هست
دارد ز دست میرود این لحظه، وایِ من
بی خود نبود کرببلا روزیَم نشد
بوی خدا نمیدهد این گریههای من
- سه شنبه
- 22
- خرداد
- 1397
- ساعت
- 13:14
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
رضا باقریان
ارسال دیدگاه