ای شب هجران رویت شام یلدای همه
کی شود روشن زنورت صبح فردای همه
گرکه مشغول دعا هستیم باور کرده ایم
برحقیقت می رسدیک روز رؤیای همه
آفتاب عالم آرای همه هستی بیا
بی فروغ تو چه تاریک است شب های همه
صبح رستاخیز ما روز ظهور روی توست
می شود احیا دل ما ای مسیحای همه
هیچ فرقی نیست در بین گدا واغنیا
ساحت قدسی تو باشد پذیرای همه
ابررحمت با ظهورت گل فشانی می کند
آخرت آباد می گردد ز دنیای همه
اعتباری نیست برامروز ما تعجیل کن
نیست جز وصل جمال تو تمنای همه
همره اشک «وفایی» درشب تار فراق
اشک حسرت می چکد بر روی سیمای همه
- سه شنبه
- 22
- خرداد
- 1397
- ساعت
- 14:15
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه