• دوشنبه 3 دی 03

 اسماعیل تقوایی

هجران مادر -(خوشا آندم که بودی در بر من )

4369
4

خوشا آندم که بودی در برمن
گل بی خار عمرم مادر من

زده هجران تو آتش به جانم
نمی گردد فراقت باور من

دلم تنگ است کو آغوش گرمت
بیا بگذار بر زانو سرمن

خوشا آن خاطرات کودکیها
که درهر حال بودی یاور من

خوشا آن نغمه های لای لایت
پرستاری کنار بستر من

دلم خوش بود زیر سایه سارت
کجا رفتی تو ای تاج سر من

غم بی مادری سخت است جانا
بسوزانده همه بال وپر من

بگویم اشک ریزان با مزارت
بود این حرفهای آخرمن

نگهداری نما از این امانت
که بوده او یگانه گوهر من

شاعر:اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 3
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:46
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران