◾نوحهی زمینه
◾شهادت امام صادق(ع)
بنداول
در نیمهی شب حرمتم شکستند
دستای من رو تو کوچهها بستند
مثل حیدر و مثل مادر شدم
از تازیانه شکسته پر شدم(۲)
وای... امان از غریبی و پیری
وای.... امان از نیم شب اسیری(۲)
وای... اسیرم اسیرم اسیرم
وای ...غریبم غریبم غریبم(۲)
بنددوم
سجاده از زیر پایم کشیدند
با تازیانه امیدم بریدند
پای پیاده مرا میکشیدند
با ناسزا در کنارم رسیدند(۲)
وای...امان از غریبی و پیری
وای....امام از نیم شب اسیری(۲)
وای....اسیرم اسیرم اسیرم
وای....غریبم غریبم غریبم(۲)
بندسوم
آن لحظه یاد مادرم فتادم
سر بر زانو بیکسی نهادم
گریه کردهام برایش نیم شب
گفتم امام از دل عمه زینب(۲)
وای....غنچهی پرپرم پرپرم
وای.... مادرم مادر مادرم(۲)
وای....اسیرم اسیرم اسیرم
وای....غریبم غریبم غریبم(۲)
- چهارشنبه
- 13
- تیر
- 1397
- ساعت
- 10:8
- نوشته شده توسط
- حاج مرتضی محمودپور
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه