کسی که درکف او اختیار عالم بود
دلش زجور زمانه محیط ماتم بود
چراغ محفل انسش زاشک شد روشن
کسی که وارث علم نبی اکرم بود
گلی زگلشن سرسبز مصطفی چیدند
که باغ عشق ازاو باصفا و خرّم بود
شبانه خصم زخانه اگرچه اورا بُرد
به پیش دشمن ظالم چو کوه محکم بود
تمام عمر زغم های مادرش می سوخت
همیشه غربت زهرا برش مجسم بود
چو گفت قاتل زهرا مغیره بود ،دلش
زغصه های علی غرق ماتم وغم بود
به گریه گفت «وفایی» که موسی جعفر
زداغ صادق آل علی قدش خم بود
- پنج شنبه
- 14
- تیر
- 1397
- ساعت
- 11:37
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه