زمینه شهادت امام صادق علیه السلام
بند اول:
یه پیرمرد روی زمین افتاده
پای برهنه بردنش تو جاده
هجوم آوردن یه شبی تو خونه ش
کشیدن از زیر پاهاش سجاده
شب اسارت و غریبی آقامه
یه بچه ای داد می زنه نزن بابامه
بستن پیش چشم همسرش دستاشو
نذاشتن حتی بذاره عبا عمامه
(فداک امی و ابی یا امام صادق)
بند دوم:
غریب و تنها تو مدینه مونده
با یه بغل بغض تو سینه مونده
حالا میفهمم چقَدَر نامردا
تو دلشون از علی کینه مونده
چقد غریبونه به پشت در افتادن
علی می بینه مادر و پسر افتادن
دستای پهلوون خیبرو که بستن
چهل نفر به جون یک نفر افتادن
(فداک امی و ابی مادرم یا زهرا)
بند سوم:
تو سینه بذر کینه کاشتن اما
حیا رو زیر پا گذاشتن اما
حرمتتو شکستن آقای من
کاری به دخترت نداشتن اما
تو کربلا کف میزدند و پا کوبیدن
به گریه ها و ضجه ی رباب خندیدن
به خیمه حمله بردن و برا سوغاتی
گوشواره از گوشای دخترا دزدیدن
(فداک امی و ابی یا ایاعبدالله)
مظاهر کثیری نژاد
- پنج شنبه
- 14
- تیر
- 1397
- ساعت
- 21:36
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه