به خواب گفت شهیدم: زخوابتان چه خبر؟
پس از شهادت ما از جنابتان چه خبر؟
شهید بود، طلبکار بود، او حق داشت
کند سؤال که هان ، از جوابتان چه خبر؟
قرار بود حمایت ز خونمان بکنید!
ز پاسداری دین و کتابتان چه خبر؟
حماسه ی شهدا پشتوانه می خواهد
به سینه از شرر و التهابتان چه خبر؟
همان شهید که خونش به راه زهرا(س) ریخت
بخوابم آمد و گفت از حجابتان چه خبر؟
حجاب امانت زهراست زینبیون را
زنان زینبی، از احتجابتان چه خبر؟
به نام دین زده کفر آتشی به خرمن دین
الا خواص، ز اسلام نابتان چه خبر؟
قرار بود بمانید پشت مرشد پیر
ز عهد نامه ی عهدِ شبابتان چه خبر؟
وصیّتِ شهدا بود، در صحیفه ی نور
نخوانده اید مگر ! زانقلابتان چه خبر؟
هوای حمله به سر دارد اجنبی شب و روز
به پیش فتنه گر از بازتابتان چه خبر؟
حیا و معرفت و غیرت و هویّت کو؟
ز حول کیفر و روز حسابتان چه خبر؟
مباد خصم شبیخون زند به اردوگاه
ز عزم لشکر پا در رکابتان چه خبر؟
علی الصباح که مهدی قیام خواهد کرد
ز بیعت و ز حضور و غیابتان چه خبر؟
اذان صبح "کلامی" به خواب خاتمه داد
ندا رسید ز گل، از گلابتان چه خبر؟
- جمعه
- 22
- تیر
- 1397
- ساعت
- 13:14
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
ولی الله کلامی زنجانی
ارسال دیدگاه