زائر مشهدالرضا..
میلاد امام رضا(ع)
کولهبارم بستهام تا راهی مشهد شوم
صفر بودم آمدم تا از نگاهش صد شوم
همچو آهویی که امید ضمانت داشته
آمدم تا مورد الطاف شه بیحد شوم
لنگ لنگان آمدم تا در مسیر افتادهام
هستی خود را به دست موج دریا دادهام
گفتم از مشرق به خورشید ولایت میرسم
دست بر سینه به روی پای خود استادهام
با ادب کردم سلام و یک جواب آمد بگوش
من شدم از آب سقاخانه ی او جرعهنوش
همچو گنبد شد طلا مس وجودم ناگهان
از سوی شاه خراسان ساقی باده فروش
دلروانشدجانبصحنوسرایش بیشکیب
حضرت دریا عشق بیکران شاه غریب
در بهشتم جای داده من بهشتی گشتهام
گهمسیحاهستم وگاهیچوموسیگهحبیب
لبم گشودم با امینالله حرف دل زدم
در میان موج بودم حرفی از ساحل زدم
گفتم آقا من مسلمان دو چشمانت شدم
پشت پا بر اهل باطل باشما کامل زدم
سورهی یاسین نذرش کردم و بالای سر
ناگهان آمد به گوش دل ز سویی این خبر
زائری یا اینکه باده در سبو گم کردهایی
ره به سوی حق بیا و از کنار ما ببر
سنگ سلمانی ما را هم طلا کرد از کرم
آمدم بیرون با حال بکا تا از حرم
دیدمآنسویکمریضیهمشفابگرفتهبود
من برای اهل معنا این خبر را میبرم
آمدم بی روضه از این روضه بیرون کی روم
جانب صحرا و بی لیلای مجنون کی روم
روضهی گودال حالم را دگرگون میکند
بی رخ گلگون از این دریای پرخون کی روم
شمر آمد روی عرش کبریا ماوا گرفت
باشقاوت باعداوت روی سینه جا گرفت
زاده زهرا به زیر دست و پا افتاده بود
ناگهان خواهر رسید و شور و غوغا پا گرفت
- یکشنبه
- 31
- تیر
- 1397
- ساعت
- 22:16
- نوشته شده توسط
- حاج مرتضی محمودپور
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه