دستي كه سهم دست تو شمشير كرده است
سهم رقيه را غل و زنجير كرده است
مويم سفيد بود ، قدم هم خميده شد
آري مصيبت تو مرا پير كرده است
ماهِ هزار تكّه! شدي پخش روي خاك
نيزه تو را در علقمه تكثير كرده است
در حيرتم كه قدرت يك ضربهي عمود
سردار را چگونه زمينگير كرده است
بد جور بين ابرويت از هم شكافته
اصلاً تمام شكل تو تغيير كرده است
آرام باش تا كه ز چشمت در آورم
تير است يا كه نيزه؟..چرا گير كرده است؟
مشك دريده را به سكينه نشان دهم
تا كه نپرسد از چه عمو دير كرده است
علي صالحي
- دوشنبه
- 30
- مرداد
- 1391
- ساعت
- 12:49
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه