بساط جشن تو را رو به راه می کردیم
به ماه یکسره هر شب نگاه می کردیم
کنار درب ورودی صحن آزادی
نظر به منظرهی دلبخواه می کردیم
هنوزیکدو سهشب ماندهبودوما هرشب
به نام شعر تو دفتر سیاه می کردیم
حساب کردن لطفات همیشه شیرین بود
اگرچه در عددش اشتباه می کردیم
میانصحن تو روییدهاست پسگلکرد
حسادتی که به حال گیاه میکردیم
به این سیاهه ی اعمالمان نگاه نکن
به شوق درک شفاعت گناه میکردیم
سبک شدنوسط صحنکار خود را کرد
وگرنه عمر گران را تباه میکردیم
به شور ابن شبیب و سپاهی از مژگان
چه گریه ها که بر آنبیسپاه میکردیم
- سه شنبه
- 2
- مرداد
- 1397
- ساعت
- 16:33
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
عاطفه سادات موسوی
ارسال دیدگاه