• جمعه 7 اردیبهشت 03


حصرت قاسم (ع) -(نوجوان بود و مست جام حسن)

615

نوجوان بود و مست جام حسن

یادگاری ز احتشام حسن



اذن میدان گرفته با اصرار

پسر پاک و با مرام حسن



سوی میدان رزم خود می رفت

پا به پا ... گام جای گام حسن



پشت سر... عمه ها به هم گفتند

قاسم است این... و یا تمام حسن؟.



کربلا ایستاد رو در رو

اولین بار... با امام حسن



ابتدا موج آب زد تعظیم

سر کند خم به احترام حسن



بوسه زد خاک و گفت ای قاسم

با تو شد زنده ، اهتمام حسن



اهل کوفه خیال می کردند

رفته از یادها قیام حسن



قاسم اما به تیغ خود می گفت

مددی... گیرم انتقام حسن



تیغ تیزش به آسمان چون رفت

آفرین آمد از کلام حسن



پنجه ها نعره زد... بنام خدا

پاسخ آمد... بزن.. بنام حسن



یک به یک دسته دسته ..لشگر شد

دست فرزند ... اسیر دام حسن



نوه ی نامی علی می گفت

می کند پاره صلح نامه ..حسن



هر که را در مصاف خود می کشت

با خبر می شد از مقام حسن



جوی خون روی خاک می غلطید

می نوشت آخرین پیام حسن



از: حسین علی ... به: شخص یزید

بسم رحمان ذوالکرام حسن



تا ابد ... زنده باد .... آزادی

قاسم ... امضاء.. به انضمام حسن...


---------------------------


شاعر شهر اردبیلم من

نام: #امانی.، لقب: غلام حسن

.

  • سه شنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا امانی مجد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران