با من چه کرده ای که دلم مبتلای توست
در دل همیشه عشق تو و کربلای توست
هر زائری که عزم سفر سویتان کند
مرغ دلم جلوتر از او در هوای توست
هر جا گره به کار من رو سیه خورد
امّید من به قبله ی دار الشفای توست
خادم به درگهت شده اند کل اولیا
موسی و خضر و حضرت عیسی گدای توست
ای شاه کربلا به فدایت سر و تنم
کل وجود و زندگی من برای توست
در دل همیشه عشق تو را پرورانده ام
آقا ز کودکی هدف من رضای توست
یا ایهاالعزیز تو دست مرا بگیر
زیرا که سقف روی سر من ولای توست
یاری نما (وحید) خودت را که کل عمر
عشقش همیشه خواندن مدح و ثنای توست
وحید زحمت کش شهری
- چهارشنبه
- 17
- مرداد
- 1397
- ساعت
- 19:38
- نوشته شده توسط
- وحید زحمت کش شهری
- شاعر:
-
وحید زحمتکش شهری
ارسال دیدگاه