• جمعه 2 آذر 03

 محمود اسدی

(غزل)بیا یکدم تماشا کن ببین حال پریشانم

1259
3

بیا یکدم تماشا کن ببین حال پریشانم


بود ذکر لبم هر دم بیا بابا رضا جانم





بیا دامن کشان و بر سر دامن سرم بگذار


که باشد یکسره بابا به درب حجره چشمانم





زسوز زهر می غلتم ازاین پهلو به آن پهلو


به مانند غریب کربلا بنگر که عطشانم




اگر در حجره ی در بسته ماندم من ولی بابا

خیالت جمع در زیر سم مرکب نمی مانم





بخود پیچیده ام اما تنم را برنگرداندند


دراین ساعات آخرهم به یاد جسم عریانم





کنیزان کف زدندو من به یاد شام افتادم


دراین حجره به غیر از روضه ی عمه نمی خوانم





زنان شام دور عمه ی ما هلهله کردند


به یاد عمه ام در کوچه و بازار گریانم


شائق

  • شنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • میرکمال

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران