به دوشم می برم
به دوشم می برم نعش جوانم علی اکبرم آرام جانم
بریده داغ فرزندم امانم علی اکبرم آرام جانم
خزان پرپر نموده بوستانم علی اکبرم آرام جانم
به زیر نعش پاکش ناتوانم علی اکبرم آرام جانم
******
تن صد چاک فرزند رشیدم
فتاده بر زمینِ تیره دیدم
سراپای وجودم آتش افتاد
دلم را دیگر از اکبر بریدم
عزیزم دیده بر دنیا بببسته
سفر کرده مرا از غم شکسته
به سوی خیمه گاهان با تحزّن
تنش را می کشم بر دوش خسته
به دوشم می برم نعش جوانم علی اکبرم آرام جانم
******
بلند است ناله های آتشینم
چگونه جسم صد چاکش ببینم
جوان مه جبینم پاره تن شد
اذان گوی نماز آخرینم
نه تابی در تن بشکسته دارم
نه نایی در درون بی قرارم
غم دیگر عزیزان برده یادم
تنِ صدپاره دیدن گشته کارم
به دوشم می برم نعش جوانم علی اکبرم آرام جانم
******
جگرگوشه به اوج دلربایی
سروده شعر غمگین جدایی
پدر در سوگ فرزندش بمیرد
علی اکبرم شد کربلایی
در این پیکار خونین اکبر من
فدا شد کام عطشان در بر من
سر او همچو حیدر نیمه دیدم
خدا داند چه آمد بر سر من
به دوشم می برم نعش جوانم علی اکبرم آرام جانم
******
دگر در خیمه ها اکبر ندارم
جمالی مثل پیغمبر ندارم
جوانان بنی هاشم بیایید
توانی زیر این پرپر ندارم
حسین در سوگ اکبر نیمه جان شد
دلش خون و سراپایش کمان شد
به شعر سروری در ماه ماتم
سرشک حاضرین خونِ روان شد
به دوشم می برم نعش جوانم علی اکبرم آرام جانم
******
- سه شنبه
- 23
- مرداد
- 1397
- ساعت
- 14:33
- نوشته شده توسط
- محمدرضا سروری
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه