شهادت امام محمد باقر
عمری میان دشت و صحرا گریه کردی
از کودکی غمگین و تنها گریه کردی
لحظه به لحظه کربلا در خاطرت بود
با داغ آن ظهر غم افزا گریه کردی
در کربلا در پیش چشمت داغ دیدی
یاد مصیبتهای عظما گریه کردی
همبازی بی بی رقیه بودی اما
بین خرابه بی مهابا گریه کردی
یک عمر با بغض عجیبی راه رفتی
هر چند بودی تو شکیبا گریه کردی
تا آب می دیدی غم تو تازه می شد
بر خجلت سقای رعنا گریه کردی
راس حسین را در میان طشت دیدی
در بزم شوم قوم اعدا گریه کردی
در کودکی طعم اسیری را چشیدی
با یاد شام و آن بلایا گریه کردی
وحید زحمت کش شهری
- پنج شنبه
- 25
- مرداد
- 1397
- ساعت
- 15:38
- نوشته شده توسط
- وحید زحمت کش شهری
- شاعر:
-
وحید زحمتکش شهری
ارسال دیدگاه