• یکشنبه 4 آذر 03


امام باقر -(جان فدای تو حضرت باقر)

928
1

جان فدای تو حضرت باقر
دل سرای تو حضرت باقر
تو چون اجداد خود کریم استی
من گدای تو حضرت باقر
ریزه خوارم به خوان احسانت
پدر و مادرم به قربانت
—------—
ای به قربان قبر ویرانت
دل عشاق شمع سوزانت
شب که در بر روی همه بسته است
مادرت فاطمه است مهمانت
دور قبر تو نیست زواری
تا کند در غمت عزاداری
—---------
سوخت عمری دلت ززهر هشام
تا که کار تو زهر کرد تمام
بود سوزنده تر تو را از زهر
داغ کرببلا و کوفه و شام
تا که بنمود زهر شعله ورت
خاطراتش نرفت از نظرت
—------
ای دلت داغدار عاشورا
دیده ات اشکبار عاشورا
آخرت داغ کربلا می کشت
آخرین یادگار عاشورا
دیده ای آنچه هیچ دیده ندید
روضه هایی که هیچ کس نشنید
—----------
تو به طفلی به کربلا بودی
شاهد سوز خیمه ها بودی
در فرار از هجوم آتش ها
چون گلی زیر دست و پا بودی
ذکر لبهات واحسینا بود
کعب نی بر شما تسلا بود
—------—
تو به خیمه شراره را دیدی
غارت گوشواره را دیدی
بین سرها که رفت بر سرنی
سر یک شیرخواره را دیدی
تو بدنهای بی کفن دیدی
تو سر دور از بدن دیدی
—-------
آه از آن دم که همره پدرت
داد دشمن زقتلگه گذرت
با تماشای آن تن بی سر
رفت از حال باب خونجگرت
گفت بر خاک این بدن از چیست
پدر من مگر مسلمان نیست
—------—
گشت در کربلا به ماه حرام
سر بریده عزیز خیرالانام
به خدا جز تو کس نمیداند
پدرت از چه گفته بود الشام
او نگفت آنچه را بیا تو بگو
روضه های نگفته را تو بگو
—------------
تو بگو شامیان چها کردند
دورتان هلهله به پا کردند
به غم همرهان خسته دلت
رقص کردند و خنده ها کردند
تو بگو از محله های یهود
زآن سری که دگر به نیزه نبود
—-------
بسته شد دستهای کوچک تو
همچنان عمه های کوچک تو
مثل عمه رقیه ات آقا
شد پراز خار پای کوچک تو
بگو بر یاس رنگ لاله زدند
بسکه سیلی به آن سه ساله زدند
—-------

  • شنبه
  • 27
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 9:47
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران