ماکه مُردیم از این درد جدایی آقا
آه و افسوس ندانیم کجایی آقا
سامرا یا حرم شیر خدایی آقا
شهر طوسی تو وَیا کرب و بلایی آقا
همه ی عمر به دنبال تو هستیم بیا
سر راه تو به امّید نشستیم بیا
***
مادرت در پس دیوار تو را خوانده بیا
عمه ات بی کس و بی یار تو را خوانده بیا
یک سه ساله سر بازار تو را خوانده بیا
سر نی راس علمدار تو را خوانده بیا
قسمت می دهم ای چشم ز خون تر گشته
به همان سر که سر نی به عقب بر گشته
***
چشم یعقوب به دیدار تو حیران مانده
به دل زخمی ما زخم شهیدان مانده
تن جدت به روی خاک بیابان مانده
دختری در وسط دشت هراسان مانده
بدنی که شده پامال صدایت می زد
تشنه لب در دل گودال صدایت می زد
*****
شائق
***
چشم یعقوب به دیدار تو حیران مانده
به دل زخمی ما زخم شهیدان مانده
تن جدت به روی خاک بیابان مانده
دختری در وسط دشت هراسان مانده
بدنی که شده پامال صدایت می زد
تشنه لب در دل گودال صدایت می زد
*****
شائق
- جمعه
- 2
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 17:1
- نوشته شده توسط
- میرکمال
- شاعر:
-
محمود اسدی
كريمي