• دوشنبه 3 دی 03


شعر مصیبت حضرت مسلم علیه السلام -(بر یارهایِ مختصرت گریه میکنم)

686

لطفا حق روضه ادا شود

بر یارهایِ مختصرت گریه میکنم
چون هست آخرین سفرت گریه میکنم

رفته ست پیکرم سرِ دارالاماره و
خون می شود چنین جگرت؛ گریه میکنم

اینها هنوز در دلشان کینۂ علی ست(ع)
هر شب به غربتِ پدرت گریه میکنم

برگرد! می شناسمِشان که در آفتاب؛
از داغ های ِ مستمرت گریه میکنم

بد چشم زخم می خورَد و رو به علقمه
از حالِ حضرت قمرت گریه میکنم

جان می دهد مقابلِ تو! گریه میکنی...
من هم برای چشم ِ ترت گریه میکنم

 «أدرک أخاک» میشنوی بعدِ سال ها
از «مُنکسِر» شدنِ کمرت گریه میکنم

شش ماهه با عطش چه هماغوش می شود
محض تلظّیِ پسرت گریه میکنم

لب تشنه ام! فدای سرت أیهاالامیر
چون می رود به نیزه سرت، گریه میکنم

سهم ِ یکی پیرهن و دیگری عبا...
بر ازدحام ِ دور و برت گریه میکنم

هستند کوفیان همه خنجر به دست و من
بر حال سختِ محتضرت گریه میکنم

در خاک و خون به خواهرِ خود خیره میشوی
بر خیمه های شعله ورت گریه میکنم!

  • یکشنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:58
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران