دنيا به پيش چشم فلك ،سر به زير شد
يعنى شكوه عرش خدا بى نظير شد
وقتى عطش ميان بيابان نفس كشيد
هر سنگريزه، تشنه يك "يامُجير"شد
باران عشق در دل صحرا ظهور كرد
تا آن بهار گمشده سهم كوير شد
روزى كه خنده بر رخ آيينه نقش بست
سرمنشأ دوباره خير كثير شد
واشد تمام پنجره ها سمت بركه اى
آيينه اى كه قسمت "يومُ الغدير" شد
بر منبر عظيم ولايت كه تكيه داد
خورشيد در قلمرو نورش حقير شد
مردى پر از طراوت باران و شور عشق
در محضر تمامى خلقت، وزير شد
در جشن آسمانى اكمال دين حق
آيينه دار سبز رسالت،امير شد
"يومُ السُّرور"، روز تولاى حيدر است
ناد على بخوان كه فضا دلپذير شد
مولاى دين ،طلوع امامت مبارك است
از نور توست ،ماه ولايت منير شد
- سه شنبه
- 6
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 22:1
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد مهدی عبدالهی
ارسال دیدگاه