• سه شنبه 15 آبان 03


عید غدیر -( بر زلف یار تا که گره خورد کار ما)

663

بر زلف یار تا که گره خورد کار ما
ما را خرید احمد عالی تبار ما
پس رفت بر جهاز شتر شهریار ما
سنجید با ولایت حیدر عیار ما
ذی الحجه شد به یُمن ولایت بهار ما
می گفت مصطفی سخن از جانب خداست
بعد از من این علی به جهان شاه و مقتداست
هرکس جدا شود ز علی از خدا جداست
هان! گوش کن کلام محمد چه آشناست
یادآوری عهد الست و قرار ما
در گفتن پیام خدا اهتمام کرد
پس پیروی ز غیر علی را حرام کرد
تا روز حشر بر همه حجت تمام کرد
عالم به احترام محمد قیام کرد
راضی شد از حبیب خودش کردگار ما
دست خدا و بانی ایجاد، مرتضی
بر انبیا مربی و استاد، مرتضی
تنها خوشی این دل ناشاد، مرتضی
چون وعده ی "یمت یرنی" داد مرتضی
با شوق مرگ می گذرد روزگار ما
آن سروری که یکه یل کارزار بود
هرشب برای جمع یتیمان قرار بود
لطفش به جن و انس و ملک بیشمار بود
نعلین شاه هر دو جهان وصله دار بود
عالم فدای وصله ی نعلین یار ما
از صحن او که هم دل و هم اختیار برد
زائر برای سرمه ی چشمش غبار برد
با یک امید آمده بود و هزار برد
هر کس ز خانه ی پدری یادگاربرد
انگشتری "دُر نجف" یادگار ما
ریزه خوران اشرف اولاد آدمیم
هرجا رویم تحت عنایات پرچمیم
مدیون روضه ایم، اگر شاد با غمیم
بعد از غدیر چشم به راه محرمیم
گریه برای خون خدا اعتبار ما
روح عبادت از تن کعبه جدا شده
رفته حسین و سعی و صفا بی صفا شده
خون خدا مسافر دشت بلا شده
با اهل بیت راهی کرب و بلا شده
برده ست فکر غارت خیمه قرار ما

  • چهارشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران